يادداشت سردبير٬ شماره ٢۵٠
سياوش دانشور
"جهاد اقتصادى" خامنه اى!
پاسخ کارگران!
بار ديگر خامنه اى بمناسبت سال جديد پرچم "جهاد اقتصادى" را برافراشت و شعار امسال را "تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی" اعلام کرد.
محصول "جهاد اقتصادى" سال قبل فى الحال به فقر و فلاکت بيشتر٬ تشديد گرسنگى٬ سقوط اقتصادى و بيکارى مزمن منجر شده است. "جهاد اقتصادى" امسال هم تهاجم وحشيانه تر به زندگى طبقه کارگر و محرومان است. بويژه با محدوديتهاى و تنگناهاى اقتصادى که تحريمها بر اقتصاد ايران داشته است٬ سياست دميدن در شيپور ناهنجار ناسيوناليسم با سس اسلامى معنى اى جز اين ندارد که کارگران بايد بار اقتصادى و هزينه سياستهاى دو قطب تروريستى را بپردازند. اين ناسيوناليسم اگر براى حکومت اسلامى و خامنه اى از سر استيصال است اما در جامعه به اشکال مختلفى بر آن تاکيد ميشود. منافع کارگران در اين کشمکش تماما بر نفى اين ناسيوناليسم و شعارهاى سرمايه داران اسلامى متکى است.
ناسيوناليسم دشمن طبقه کارگر است
اصولا ناسيوناليسم بعنوان يک ايدئولوژى منحط طبقات حاکم که مرز منافع متمايز طبقات اجتماعى را در گونى "ملت" درهم ميريزد٬ هرچه را که در يک جغرافياى سياسى يا کشورى وجود دارد جزو مايملک خود ميداند. "کارگران کشورمان"٬ "زنان کشورمان"٬ "کارگران ميهن ما"٬ "کارگران ما"٬ و يا خرافاتى مانند "فرهنگ ملى"٬ "منافع ملى"٬ "توليد ملى" و غيره نقطه شروع ادبيات سياسى ناسيوناليسم است. و البته همه اينها براى ناسيوناليسم همان معنى را دارد که بردگان براى برده داران. قرار است "کارگران غيور ميهن" جان بکنند تا سرمايه داران و طبقات دارا و اليت سياسى شان بتوانند در رقابت منطقه اى و جهانى "سرى در ميان سرها دربياورند"! قرار است که "کارگران کشورمان" برده وار کار کنند تا سهم حضرات در بازار داخلى٬ يعنى همان حيات خلوت استثمار طبقاتى سرمايه داران٬ تامين شود. ناسيوناليسم يک گرايش اجتماعى طبقات دارا است که تلاش ميکند منافع خود را بعنوان منافع عموم زير عنوان خرافه "ملت" جا بزند. همان کارى که اسلام آن را زير عنوان خرافه "امت" پيش ميبرد.
ناسيوناليسم يک جنبش سياسى طبقه حاکم است. احزاب مختلف ناسيوناليست اعم از فاشيست و آريائى مسلک و کورشى ها تا شبه ليبرال و مصدقى و سکولار و چپ خلقى٬ همه و هر کدام بنوعى پرچمدار اهداف ناسيوناليستى بوده اند. ناسيوناليسم چه بعنوان يک گرايش اجتماعى و جنبش سياسى و احزاب متفرقه و چه بعنوان يک ايدئولوژى٬ عميقا ارتجاعى و تبعيض گر و ضد کارگر و ضد کمونيست است. کارگر براى ناسيوناليسم مرغ عزا و عروسى است٬ چه در دوران "صلح" و بازسازى اقتصادى و تلمبار ثروت روى دوش استثمار وحشيانه "کارگران غيور ميهن" و چه در دوران "جنگ با اجنبى" که بايد کارگران در خدمت "مام وطن" بيشتر کار کنند و تفنگ بدوش بگيرند و گوشت دم توپ جنگ سرمايه داران شوند. ناسيوناليسم مانند مذهب از خطرناکترين عقايد و سياستها براى جنبش طبقه کارگر است. نقطه شروع جنبش طبقه کارگر درک و اعلام تمايز منافع سياسى و طبقاتى با جنبشهاى سياسى طبقات حاکم اعم از "وطنى" و "خارجى" است. کارگر وقتى ناسيوناليست ميشود تنها به سرباز دون پايه ترين بخش بورژوازى در جنگ منافع جناح هاى سرمايه دارى تبديل ميشود.
اما کارگر لنگر انسانى جامعه٬ صاحب واقعى جامعه و توليد کننده کليه ثروتها و نعمات مادى است و بعنوان انسان و شهروند حق دارد که از يک زندگى مرفه و شايسته انسان برخوردار باشد. خدمات اجتماعى و سوبسيد دولتى نه "صدقه" است و نه از جيب سرمايه دار خارج ميشود٬ گوشه بسيار کوچکى از کار اجتماعى طبقه کارگر است. کارگران در اول مه بايد عليه کل سياست فقر و اختناق سرمايه دارى صدايشان را بلند کنند و در مقابل خيل بورژواهاى رنگارنگ پرچم و راه حل طبقاتى مستقل شان را براى آزادى جامعه برافرازند. *